اعتیاد
مجرمانه بوسیله دوستان فرد مجرم تعیین میشود. چهار گام زیر فرایند نظریه پیوند افتراق را به اختصار نشان میدهد:
1- رفتار تبهکارانه:
مانند دیگر رفتارهای معمولی در اثر کنش متقابل با دیگران، بویژه گروه دوستان آموخته میشود.
2- فراگیرید رفتار مجرمانه:
که مستلزم یادگیری تکنیکهای ارتکاب جرم و انگیزهها و گرایشهای مناسب برای بزهکاری است.
3- انسان بدان سبب مجرم میشود که فراوانی امکانات قانون شکنی بر محدودیتهای نامساعد آن بچربد. از این رو اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر او تأثیر شدید دارند، به جای حمایت کنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد.
4- پیوندهای تبهکارانه یک شخص میتواند از جنبههای خاص همچون فراوانی، طول مدت و شدت این تماسها متفاوت باشد و در تعیین تأثیر این پیوندها برشخص به ما کمک کند.
نظریه پیوند افتراقی را میتوان به انواع متحده جرم و بزهکاری نسبت داد. مثلاً برخی از شواهد تبیین آن است که عدهای از جوانان شهری ممکن است برای نشان دادن صفات کله شرقی و جرأت حادثه جویی که برای آنان بسیار ارزشمند است به محذر روی بیاورند ظاهراً صرف هروئین یک جوان را در چشم همگنانش کسی میسازد. (فلدمن، 1968) از این رو شخص با موقعیت مساعدی برای استفاده بیشتر از مواد مخدر روبرو میشود.
4- نظریه برچسب (انگ زنی)
این تئوری را گاهی نگرش (رویکرد) واکنش جامعتی به انحرافات نیز مینامند.
تئوری انگ زنی با تأکید روی مسأله کلیدی مربوط به نحوهی تکوین حرف انحرافی درباره ریشهها و خاستگاه انحراف اولیه و تفاوت نرخ انحراف برحسب گروهها مسکوت است. با این وجود این نظریه، نوعی کنش متقابل نمادین است و چون در محدوده سنت نظری قرار میگیرد، عمدتاً از طرفی چشم انداز آن با کنش متقابل بین منحرفان و سازشکاران سرو کار پیدا میکند و از سوی دیگر با مفاهیمی که اعضای سازمان یا گروه از اعمال و یا عکسالعملهای دیگران میگیرند سرو کار دارد. این نظریه تأکید میکند که نفس رفتار، منحرفان را از غیر منحرفان متمایز میسازد، بلکه اعمال اعضای سازشکار جامعه است که این تمایز را فراهم میسازد. این اعضا برخی از رفتارهای انحرافی را تفسیر کرده، برچسب انحرافی را به افراد نسبت میدهد.
برچسب خوردگان، جنایتکاران، بزهکاران، معتادان به مواد مخدر، الکلیست ها، روسپیان و بیماران روانی را شامل میشود.
5- نظریه ناهماهنگی
از دیدگاه نظریه ناهماهنگی، در سازمان اجتماعی وجود گسترده اعتیاد در برخی نقاط جامعه ناشی از مشخصات سازمان اجتماعی است. مصرف این مواد در برخی از بخشهای جامعه تشویق میشود و امکان دسترسی به آن فراهم است.
طرفداران این نظریه در این حالت جامعه را ناهماهنگ میدانند زیرا بخشی از مردم قادر به درک و جذب هدفهای جامعه نیستند و یا نمیتواننند با وصول به هدفهای مطلوب اجتماعی احساس رضایت و کفایت کنند در نتیجه به الکل و سایر مواد مخدر روی میآورند تا رضایتی که نتوانستهاند در رابطه به هدفهای جامعه کسب کنند از طریق دیگر بدست آورند. طرفداران این نظریه از جهات دیگری نیز جامعه را ناهماهنگ میدانند. در این حالت هنجارهای غالب اجتماعی مربوط به منع مواد مخدر قادر به تنظیم و نظارت بر مصرف این مواد نیست و از قدرت و نفوذ هنجارهای اجتماعی که مانع مصرف مواد مخدر هستند، نظیر سایر هنجارها به هنگام تغییرات اجتماعی کاسته میشود. از سوی دیگر طرفداران نظریة ناهماهنگی معتقدند که اگر جامعه قادر به جلوگیری از مصرف این مواد با تهیه و توزیع آن نباشد، دچار ناهماهنگی میشود.
6- نظریه انحراف از هنجارها
این نظریه مصرف مواد مخدر را انحراف از هنجارهای جامعه میداند. در اذهان مردم عادی، مصرف کننده این مواد کسی است که احساس مسئوولیت نمیکند و به چیزی حزء ارضای اعتیاد در خود نمیاندیشد و همسالان یا افراد بدخواه باعث انحراف او شدهاند. مجریان قانون بیشترین نظر را دارند که اعتیاد مانند امراض مسری است که از افراد معتاد به دیگران سرایت میکند. جامعه شناسان این نظر را نسبتاً خام میدانند و میگویند معتاد کسی است که هنجارهای غالب جامعه را نپذیرفته و درک نکرده است و همانطور که «مرتون» میگوید، هنجارهای غالب را طرد کرده است.
علل اعتیاد از نظر فریمان و اسکات
فریمان و اسکات معتقد هستند که هر چه درباره صفات شخصیتی معتادان مطالعه کنیم به ریشه یا علت اعتیاد نزدیک نخواهیم شد. بیشتر تحقیقات امروزه متوجه راههایی است که شخص با این مواد آشنا میشود و کشف طرقی است که به اعتیاد میانجامد. آنها میگویند برخلاف نظر همگانی شخص از طریق تماس یا فرستنده مواد، معتاد نمیشود، بلکه از طریق گروههای غیر رسمی نظیر میمانیها، از طریق همسالات و نیز ارتباط با کسانی که در رابطه مستقیم با این مواد هستند.
علل اعتیاد از نظر «فایت استون»
وی از دسته دیگری از معتادان سخن میگوید که به دلیل ارضای جسمی آن را انتخاب میکنند و به مراحل مختلف اعتیاد اشاره میکند:
دسته اول کسانی هستند که فقط در جستجوی کمی لذت و یا نشاط آن را مصرف میکنند و در آغاز دچار عکسالعمل بدنی ناشی از قطع مواد نمیشوند.
دسته دوم کسانی هستند که بدلیل آزردگی خاطر آنقدر مواد مصرف میکنند که رنج و ناراحتی خود را فراموش کنند، اما هنوز به صورت مصرف کننده منظم در نیامدهاند.
دسته سوم کسانی هستند که بطور منظم مواد را مصرف میکنند و آنقدر مواد ذخیره میکنند که در صورت قطع ارتباط با فروشنده خیالشان آسوده باشد و معمولاً از منابع مختلف مواد را تهیه میکنند. این دسته، مصرف کننده دائمی هستند و سلامت آنها شدیداً لطمه خورده و قادر به انجام وظایف شغلی خود نیستند و پس از مدتی شغل خود را از دست میدهند.
برچسبها: فقر اقتصادی, مشکلات روحی, اختلاف والدین, فقر فرهنگی, ضعف باورهای دینی
SjadBakhtiarinejad